عدم چاره اندیشی برای کارتن خواب خمامی موجب شده به داشتن سرپناهی در محل انباشت زبالهها رضایت دهد!
آیا میتوان همچنان با ابراز بیاطلاعی یا بیان اینکه دستگاه متولی در بخش وجود ندارد، چشم بر روی بهزادها و سیاوشهای خمام بست ؟!
پاییز سال ۹۳ بود که خبری تحت عنوان «کارتن خوابی و سرپناهی از چند متر پلاستیک» از طریق خمامنیوز منتشر شد که به بهزاد «فرد کارتن خواب» اشاره داشت که شب را در زیر پلاستیک به روز میرساند و در نهایت جسد وی در پشت بازار شهر خمام پیدا شد.
مجدداً اواخر فروردینماه سال جاری طی خبر دیگری تحت عنوان «چاره اندیشی برای کارتن خوابها میتواند از تکرار مرگ بهزادها جلوگیری کند» عنوان شد که خمام کارتن خوابهای دیگری نیز دارد که روزهای سختی را گذرانده و گاهی برای نان شب یا گذران زمستان سرد با مشکل تهیه نفت مواجه بوده، اما به نظر میرسد نه تنها برای بهزاد و بهزادهای شهرمان چارهای اندیشیده شده باشد، بلکه گویا کسی از حال آنان خبری ندارد!
به گزارش خمامنیوز، زمستان سال گذشته را همه به خوبی به خاطر میآورند ؛ بارش گستردهی برف که به بحران تبدیل شد و قطع گستردهی برق در سراسر بخش خمام که زندگی را در شهر و روستاها مختل نمود. هرچند طبق اعلام ریاست اداره برق هماکنون در بخش خمام برای بحران احتمالی آینده آمادگی وجود دارد، اما این بخش تا آغاز یک زمستان دیگر فاصلهی چندانی ندارد و البته کارتن خواب شهر خمام بدون برق، آب و حداقل امکانات، مصونیتی از سرما نداشته و معتقد است «اگر زمستان پیشرو را از سرما تاب بیاورد، به سرنوشت بهزاد دچار نخواهد شد»!
سیاوش فردی میانسال است که سالها به کارتن خوابی مشغول بوده و با وجود آنکه اسکان وی در محدوده شهری است، چارهای برای وضعیت نامساعد وی اندیشیده نشده است. این کارتن خواب خمامی تاکنون گذران زندگی را با جمع آوری و فروش ضایعات و همچنین کمکهای مردم مهرورز و نوعدوست خمامی گذرانده، همانهایی که وقتی کرمانشاه لرزید برای کمک پیش قدم بودهاند.
اما وعدهای که وی معتقد است توسط مسئولین محقق نگردیده، ایجاد سرپناهی است که حتی حالا از ترس نزدیک شدن به سرمای زمستان حاضر گردیده آن سرپناه واقع در محل انباشت زبالههای شهر باشد، که دیگر بدون نگرانی از تغییر مکان مجدد زمستان را پشت سر بگذارد! آری، به جایی در بین زبالهها راضی گشته است!
به گفتهی وی، زمانی که محل قبلی اسکان سیاوش به آتش کشیده شد کارت ملی و شناسنامهاش سوخت، اندوختهاش به سرقت رفت و حالا یارانهاش به دلیل نامعلومی قطع گردیده است. وی میگوید به او گفتهاند «حضورش در پشت بازار خمام برای شهر زیبنده نیست»، هرچند تاکنون زمان ساماندهی او نیز فرا نرسیده و به ناگاه اولین سوالی که مطرح میشود این است که آیا میتوان همچنان با ابراز بیاطلاعی یا بیان اینکه دستگاه متولی در بخش وجود ندارد، چشم بر روی بهزادها و سیاوشهای خمام بست ؟!
دیدگاه شما چیست ؟!