سرما ؛ مرگ کارتن خواب خمامی را رقم زد
بهزاد در سرمای پاییز جان باخت، اما خمام کارتن خوابهای دیگری نیز دارد …
تهران بر اساس آمارهای موجود 15 هزار کارتن خواب و بیخانمان دارد که 15 درصد از آنها را زنان تشکیل میدهند، اما این آمار و ارقام در بخش خمام – که از نظر جمعیت و وسعت با تهران قابل مقایسه نیست – متفاوت بوده و کمتر از تعداد انگشتان دست است!
چندی پیش بود که خبری با عنوان «کارتن خوابی و سرپناهی از چند متر پلاستیک» از خمامنیوز مخابره شد :
همینکه هوا پاییزی میشود، سرما کم و بیش میان خانهها مینشیند و دیگر تمام دغدغهی مادران بیرون آوردن لحافهای گرم و روشن کردن بخاریها برای گرم نگاه داشتن خانه است. همهی اینها از اول مهر آغاز میشود، اما گاهی میتوان دلنگران کارتن خوابهایی بود که خواسته یا ناخواسته سهمشان از تمام این برو و بیاهای پاییزه و زمستانه، یک پتوی مندرس و یک پلاستیک چند متری در گوشهی خلوت یک کوچه است تا پیادهروی خیس را برای چند ساعتی شکل خانه ببینند.
چند روزی است که باران پاییزی در این شهر باریدن گرفته و تا زمستان سرد چیز زیادی باقی نمانده است، اما در این بین هستند کسانی که خسخس سینه و گرسنگیهایشان را میان پلاستیکی مندرس پنهان کنند.
دوباره به آمار و ارقام باز میگردیم ؛ آمارها نشان میدهند که ۸۰ درصد از کارتن خوابها معتاد هستند و در واقع علت بیخانمان شدن این افراد همان اعتیاد بوده است. فقر، اختلافات و مشکلات خانوادگی نیز از دیگر عوامل شایع در بیخانمان شدن این افراد است. در همین راستا رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران معتقد است کارتن خوابی معلولی از علتهاست، علتهایی که مهمترین آنها را باید در فقر و بیکاری عنوان کرد و بر همین اساس میگوید : کارتن خواب مجرم نیست ؛ همانطور که حتماً شنیدهایم : معتاد مجرم نیست!
آیا با وجود بیش از 50 هزار نفر جمعیت دلسوز بخش خمام نمیتوانیم تعداد انگشت شماری از کارتن خوابهای این بخش را ساماندهی کنیم ؟!
آنها میتوانند با کوچکترین کمک ما به زندگی بازگردند …
در حاشیهی مرگ یکی از کارتن خوابهای خمام که جسد وی پنجشنبهی هفته گذشته در پشت بازار اینشهر پیدا شد، یکی از بازاریان در گفتگو با خبرنگار خمامنیوز عنوان کرد : پدر «بهزاد» مجدداً ازدواج میکند و زن دوم او را از خانه بیرون انداخته و حتی دستش از ارث و میراثی که باید به وی تعلق میگرفت کوتاه مانده بود.
این بازاری، ادامه داد : خانه و زندگی نداشت و به اعتیاد کشیده شده بود. دوست داشت کار کند، اما به خاطر وضعیت ظاهریاش کسی او را قبول نداشت و همه او را از خود طرد میکردند. به همراه برخی بازاریان به او کمک کرده و شام شب او را تامین میکردیم. حدود 35 سال سن داشت، مریض بود و از سرما، نداشتن سرپناه و غذا رنج میبرد ؛ هیچ کدام از بستگانش پذیرای او نبوده و تنها ماهی یکبار برای استحمام کردن به خانهی خالهاش رفته و بقیهی مواقع را کارتن خوابی میکرد.
این بازاری با بیان اینکه به همراه چند بازاری دیگر تصمیم گرفته بودیم تا وی را به کمپ ترک اعتیاد معرفی کنیم، افزود : چند روزی بود که از او بیخبر بوده و با رجوع به پشت بازار متوجه وخامت حال وی شدیم. تصمیم گرفته تا صبح او را که از درد شدیدی در پهلوی خود رنج میبرد به دکتر ببریم، اما صبح فردای آن روز از مرگ وی مطلع شدیم.
وی با بیان اینکه بهزاد در بارندگیهای اخیر به دلیل نداشتن سرپناه با لباس خیس کارتن خوابی میکرد، یادآور شد : سرما بر تن وی نشسته بود و به دلیل نداشتن مکان مناسب برای استراحت و نبود غذای مطلوب و گرم، دچار ضعف جسمی شده بود و در سرمای فصل پاییز جان باخت.
به گفتهی این شهروند، در این مدت که وی کارتن خوابی میکرد و تقریباً همه از حضور کارتن خوابها در پشت بازار خمام مطلع بودند، انتظار میرفت برای ساماندهی و یا جمع آوری آنان اقدام شود، اما در این خصوص اقدامی صورت نگرفته بود.
وی با ابراز تاسف از مرگ این کارتنخواب، خاطرنشان کرد : بهزاد و امثال او میتوانند زنده بمانند و وضعیت بهتری داشته باشند!
بهزاد در سرمای پاییز جان باخت، اما خمام کارتن خوابهای دیگری نیز دارد …
چه دردناک … 🙁
من به نوبه ی خودم واقعا شرمندم، بسیار دردناک
واقعا آدم متاثر میشه توی شهر به این کوچیکی با این همه آدم سرشناس!!!یه انسان از گرسنگی و سرما جون بده…
نماینده هامون توی شورا نمی تونن کاری کنن ؟
مثلا اگر یه بلیط استخر در ماه به این کارتن خوابا بدن چی میشه ؟
چی بگم.زبان قاصره از حرف زدن. اکه میشه خود خمام نیوز پیش قدم شه و یه شماره حساب معرفی کنه تا که کاهایی که ادعا داریم توش پول بریزیم . [!] از اعضا (!) که بیرون نمیاد .بازم مردم باید کمک کنن
ضمن تشکر از پیشنهاد شما،
متاسفانه جمع آوری وجوه نقدی تحت عنوان کمک های مالی، مردمی و … از نظر حقوقی مجاز نبوده و تنها باید توسط سازمانهای مربوطه یا انجمن هایی نظیر انجمن خیرین صورت گیرد.
موفق باشید
چقدر بد
واقعا اعصابم خورد شد
[!] که به فکر مردم شهرش نیست.
یعنی حتی حاضر نشدن بعد از خبر یع سری به کارتون خوابا بزنن و بعد خبر مرگشو دیدن؟؟؟!!
فقط میتونم بگ متاسفم ……………………….
هم برای خودم و هم برای دیگر [!] متاسفم که با اینکه میدونیم کسانی مثل این افراد تو شهرمون هستن و از بدبختیشون خبر داریم هیچ کمکی بهشون نمیکنیم.
بنی آدم اعضای یکدیگرند/که در افرینش ز یک گوهرند
چو عضوی بدرد آورد این روزگار/دگر عضو ها را نماند قرار 😥