
خانوادهی گسترده؛ پناهگاهی از جنس پیوند
در گذشته، مفهوم خانواده تنها به پدر، مادر و فرزندان خلاصه نمیشد. «خانوادهی گسترده» شامل پدربزرگها، مادربزرگها، عموها، خالهها و حتی همسایگانی بود که در غم و شادی کنار هم بودند. این خانوادهی بزرگ، شبکهای از حمایت، تجربه و محبت بود؛ جایی که هر نسل، چیزی برای یاد دادن و یاد گرفتن داشت.
در گذشته، مفهوم خانواده تنها به پدر، مادر و فرزندان خلاصه نمیشد. «خانوادهی گسترده» شامل پدربزرگها، مادربزرگها، عموها، خالهها و حتی همسایگانی بود که در غم و شادی کنار هم بودند. این خانوادهی بزرگ، شبکهای از حمایت، تجربه و محبت بود؛ جایی که هر نسل، چیزی برای یاد دادن و یاد گرفتن داشت.
فائزه بلوکی، شهروند خمامی در یادداشت خود نوشت: در چنین خانوادهای، کودکان از تنهایی رنج نمیبردند. هر خانهای پر از صدا، زندگی و یادگیری بود. پدربزرگها قصه میگفتند، مادربزرگها خوراکیهای مخصوص درست میکردند و بچهها در حیاط با هم بازی میکردند. این ساختار نه تنها عاطفه را در دل خانوادهها تقویت میکرد، بلکه مسئولیتپذیری، صبوری و مشارکت را هم میآموخت.
امروزه با کوچک شدن خانوادهها و افزایش مشغلهها، بسیاری از آن پیوندهای گرم کمرنگ شدهاند. اما هنوز هم میتوان با کمی توجه، آن حس حمایت و گرمای جمعی را زنده کرد. دید و بازدید، سفرههای مشترک، شنیدن حرف بزرگترها، همه راههایی برای حفظ این خانوادهی گستردهاند؛ چون در نهایت، انسان به جمع زنده است، نه به تنهایی.
دیدگاه شما چیست ؟!