محسن فروزان متولد ۱۴ ارديبهشت ۱۳۶۷ در رشت (روستای مصردشت خمام)، فوتبال را در ۱۴ سالگي از تيم شهرداري خمام آغاز كرده و پس از قهرماني با رشت در مسابقات استعداديابي، به تيم نوجوانان ايران دعوت شد و از آنجا به پگاه گيلان رفت. خدمت نظام وظيفه را در ملوان بندرانزلي پشت سر گذاشت و دوباره به داماش رشت برگشت. سال ۱۳۸۹ به تيم فوتبال گسترش فولاد تبريز پيوست و پس از پايان فصل، در سال ۱۳۹۰ به باشگاه فوتبال تراكتورسازي تبريز ملحق شد. فروزان در سال ۱۳۹۲ دوباره به گسترش فولاد برگشته و هم اكنون دروازه بان اين تيم در ليگ برتر فوتبال ايران است. كسب مقام چهارمي در مسابقات نوجوانان آسيا ـ ژاپن در سال ۱۳۸۳ مي توانست افتخاري فراموش نشدني براي او باشد، اما تغيير قانون و اينكه فقط سه تيم به رقابت هاي جام جهاني مي روند، اين فرصت را از او گرفت. دعوت به تيم ملي جوانان ايران در اواخر سال ۱۳۸۳، حضور در مسابقات جوانان آسيا در كشور هندوستان سال ۱۳۸۴، كسب عنوان بهترين دروازه بان در مسابقات قهرماني دانش آموزان جهان در كشور دانمارك در سال ۲۰۰۵ ميلادي كه تيم ملي فوتبال دانش آموزان ايران در آن سال قهرمان جهان شد، دعوت به تيم ملي المپيك ايران در سال ۱۳۸۶ و حضور در مسابقات مقدماتي المپيك ۲۰۰۸ از جمله افتخارات اين دروازه بان جوان و آينده دار است. او دو عنوان نايب قهرماني ليگ را هم در كارنامه اش دارد.

بچه‌ی چندم خانواده هستي؟
من دو برادر و يك خواهر دارم و به قول معروف ته تغاري هستم!

چه شد كه به فوتبال روي آوردي؟
خطه شمال به دليل سرسبز بودنش خيلي نياز به زمين فوتبال ندارد. به خاطر همين ما در خيلي از محله ها و شهرهاي اطراف زمين براي بازي زياد داشتيم. من از هشت صبح تا غروب در محله هاي مختلف بازي مي كردم و جالب اينكه آن موقع گلر هم نبودم. آن موقع چون برادرها، عموها و دايي هايم واليبال بازي مي كردند، من هم بعضي وقت ها در كنار فوتبال واليبال بازي مي كردم، اما بالاخره تصميم گرفتم يكي از آن دو را انتخاب كنم و در نهايت فوتبال را انتخاب كردم.

چطور شد دروازه بان شدي؟
من دروازه باني ام خوب بود. در يك بازي از من خواستند درون دروازه بايستم. من هم قبول كردم و از همان موقع دروازه بان شدم. جالب اينكه تا قبل از آن هر وقت تيم عقب مي افتاد من براي گل زدن جلو مي رفتم و هر وقت هم قرار بود گل نخوريم به دروازه بر مي گشتم.

چقدر سختي كشيدي تا به اينجا برسي؟
اولاً تمام اينها خواست خدا بود. در محله ما به خاطر داشتن فضاهاي سبز زياد، جنگل و البته تاريك بودنش بعد از ساعت هشت شب افراد غير بومي بيرون نمي آمدند، چون راه را بلد نبودند. با اينكه امكانات شهر ما ضعيف بود، پدرم به لحاظ مالي شرايط بسيار خوبي داشت و هميشه هم به من مي گفت دنبال درس برو، اما برخلاف ميلش من سراغ فوتبال مي رفتم. به خاطر همين هيچ وقت به من پول تو جيبي نمي داد تا براي تمرين به خمام بروم.

پس چه كار مي كردي؟
چون خانه پدربزرگم همان اطراف بود، از پدربزرگم پول مي گرفتم و به محل تمرين مي رفتم. براي برگشتن هم بعضي وقت ها از مربي ام پول مي گرفتم. با اينكه پدرم وضع مالي اش خوب بود، اما در آن مقطع براي تمرين كردن به من خيلي سخت مي گرفت، كه جا دارد از محمد رمضان پور اولين مربي ام تشكر كنم.

چرا گسترش هنوز نتوانسته تماشاگران تبريزي را به ورزشگاه بكشاند؟
تماشاگراني كه مي گويند تيم هاي تبريزي براي ما يكسان هستند، اين را ثابت نكرده اند. تماشاگران اگر مي خواهند شعارشان را كه مي گويند رنگ تيم هاي تبريزي برايشان فرقي ندارد، ثابت كنند بايد به ورزشگاه بيايند؛ چون هفتاد هشتاد درصد بازيكنان ما بومي هستند و بايد بيش از حد حمايت شوند ما با ۱۰ هزار هوادار هم مي توانيم سهميه آسيايي كسب كنيم.

۱۲ گل در ۱۱ بازي زياد نيست؟
من سال اولي است كه دوباره به تيم گسترش فولاد برگشته ام و اين تيم دچار تغيير و تحولات زيادي شده است. همچنين در هر بازي، مدافعان كناري ما عوض مي شود؛ اما روز به روز با هم هماهنگ تر مي شويم. در بعضي بازي ها گل به خودي داشتيم، يا روي اشتباهات فردي گل خورديم، اما همه تلاش مان اين است كه اين آمار كمتر شود.

از عملكرد خودت راضي هستي؟
بله، و اميدوارم بتوانم جواب اعتماد كادر فني را بدهم. در هر بازي فشار زيادي روي دروازه بان وارد مي شود. با انگيزه اي كه دارم دو برابر توانم را براي گسترش فولاد گذاشته ام. دروازه باني در تيم هاي جوان بسيار دشوار است و اميدوارم در پايان بتوانم به همراه تيمم نتايج خوبي كسب كنيم.

به تيم ملي هم فكر مي كني؟
تمام فكر و ذكرم اين است كه آنقدر خوب كار كنم تا دوباره نظر كارد فني تيم ملي به من جلب شود و باز به جمع ملي پوشان ملحق شوم.

بهترين بازي ات را مقابل چه تيمي انجام داده اي؟
در اولين حضورم با تيم نوجوانان مقابل تاجيكستان به نظر خودم خيلي خوب كار كردم. هيچ وقت يادم نمي رود بعد از بازي با خودم گفتم خدا خيلي بزرگ است كه به يك بچه روستايي اين فرصت را داد. مقابل پرسپوليس هم زماني كه در تراكتور بودم در تهران بازي خوبي انجام دادم.

ساده ترين گلي كه خوردي كدام بود؟
اولين بازي كه در ليگ براي تراكتورسازي مقابل سايپا انجام دادم. بازيكن آنها سانتر كرد و من دو بار دچار اشتباه شدم، اول اينكه فكر كردم براي بازيكن خودشان توپ را فرستاده و به اين دليل از دروازه بيرون آمدم، اما وقتي ديدم توپ به سمت چهارچوب مي رود خواستم برگردم كه سرخوردم. در واقع آن روز خيلي بدشانس بودم.

الگوي فني ات چه كسي است؟
ايكر كاسياس.

بهترين مهاجمي كه مقابل او بازي كرده اي؟
نمي توانم اسم ببرم، چون زياد هستند.

تا حالا دروازه باني از فوتبال ما در ليگ هاي مطرح دنيا حضور نداشته. فكر مي كني بتواني محقق كني؟
من هدف هاي بزرگي در زندگي دارم كه قطعاً يكي از آنها لژيونر شدن و حضور در يكي از تيم هاي مطرح دنيا است.

مختصر و مفيد پاسخ بده.
محسن فروزان: خاكي و مشتي
خمام: خاطرات خوب
رشت: بهترين شهر ايران
مهاجم: تو مخ
خانه مادربزرگ: جاي كه غذا زياد مي خوردم
فوتبال: لذت
پنالتي: پنجاه پنجاه
توپ: دوست خوبم
تور: نلرزد خوب است
آفسايد: بي معني
مدافع: دلگرمي
گل: خيلي بدم مي آيد.

كلام پاياني.
از پدر و مادرم، به خصوص مادرم، برادرهايم، خواهرم، عموهايم، دايي هايم و تمام ديگر كساني كه چه در زندگي شخصي و چه در زندگي فوتبالي به من كمك كرده اند، تشكر مي كنم.