
تهاجم فرهنگی و زبان گیلکی؛ مرز زبان، مرز هویت
پاسداشت زبان گیلکی امروز نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت فرهنگی است. آموزش آن در خانهها، ترویجش در مدارس و دانشگاهها، استفادهی آگاهانه از آن در فضای مجازی، تولید محتوا به زبان گیلکی، همه و همه میتواند قدمی باشد در برابر این تهاجم نرم اما ویرانگر.
در سالهای اخیر، گیلان نیز چون بسیاری از نقاط ایران در معرض تهاجم فرهنگی گستردهای قرار گرفته که یکی از عمیقترین نمودهای آن، در زبان و گویش مردم خود را نشان میدهد. زبان گیلکی، که یکی از کهنترین و غنیترین شاخههای زبانهای ایرانی است، امروز در معرض فراموشی و بیتوجهی نسل جوان قرار گرفته است؛ نسلی که در هجوم رسانههای فارسیزبان و الگوهای شهریشده، کمتر با زبان مادری خود سخن میگوید، آن را نمینویسد و گاه حتی آن را نمیفهمد.
این وضعیت نه تنها نشانهی یک تهدید زبانی، بلکه نشانهی یک تهاجم هویتی است. زبان گیلکی فقط وسیلهی ارتباط نیست؛ حامل تاریخ، فرهنگ، شعر، ترانه، ضربالمثل و روح مردمانی است که قرنها در دل کوه و دریا و جنگل زیستهاند. فراموشی زبان گیلکی یعنی بریدن از ریشهها، از داستانهای مادربزرگها، از لهجهی خندهدار پدربزرگها، از آوازهای محلی و از همهی آنچه ما را «ما» میکند.
پاسداشت زبان گیلکی امروز نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت فرهنگی است. آموزش آن در خانهها، ترویجش در مدارس و دانشگاهها، استفادهی آگاهانه از آن در فضای مجازی، تولید محتوا به زبان گیلکی، همه و همه میتواند قدمی باشد در برابر این تهاجم نرم اما ویرانگر.
زبان گیلکی را باید با افتخار به کار برد. باید به فرزندانمان یاد بدهیم که زبان مادریشان مایهی سرافرازی است، نه مایهی خجالت. باید به آن بنویسیم، بخوانیم، آواز بخوانیم، قصه بگوییم و زندگی کنیم.
فراموش نکنیم که وقتی زبانی میمیرد، جهانی از تجربه و اندیشه هم با آن میمیرد
دیدگاه شما چیست ؟!