بلاتکلیفی عمارت و باغ میراثی چوکام
باغ و عمارت میراثی بهجامانده از نایب السلطنه احمد شاه قاجار در روستای بالامحله چوکام در سال ۸۴ به شماره ۱۳۲۲۷ در فهرست آثار ملی ثبت شده، اما عدم رسیدگی به اینعمارت، هر روز بر میزان تخریب آن میافزاید.
وجود عمارت و باغ میراثی بهجامانده از ناصر الملک «نایبالسلطنه احمدشاه قاجار» که در سال ۱۳۸۴ به شماره ۱۳۲۲۷ در فهرست آثار ملی ثبت شده، این امکان را میدهد تا طرحهای بلندمدت گردشگری و اقامتی در چوکام اجرا شود.
در هسته مرکزی چوکام یعنی نزدیک به مدرسه، مسجد و بازار بالامحله چوکام که در حاشیه رودخانه شکل گرفته، باغ بزرگ و عمارت چوکام قرار دارد. اگرچه حجرههای بازار و درختان تنومند آزاد جلوی عمارت، مانع دید جبهه شمالی عمارت میشود، اما اگر از میانه بازار عبور کنید، میتوانید از پلی که بر روی رودخانه ضلع غربی ایجاد شده، عبور کرده و عمارت زیبای چوکام را ببینید.
رودخانه چوکام در سه جبهه، عمارت را فرا گرفته و پل با نصب دربی آهنی مانع از ورود بیاجازه به باغ میشود. هرچند رشد بیرویه گیاهان خودرو اعم از دم اسب و تمشکهای وحشی، از زیبایی این باغ مرکبات کاسته، اما از لابهلای علفها، تنههای بهجامانده درختان تنومند آزاد را میتوان دید که بریده شدهاند. از این درختان آزاد تنها ۲ اصله باقیمانده که در ضلع شمالی بر عمارت سایه افکنده است.
عمارت بهصورت شمالی جنوبی در ۲ طبقه و ایوانی در طبقه نخست و تلاری (ایوان) در سه جبهه احداث شده، اما هرچه به عمارت نزدیک میشوید، تصویر زیبای عمارت در نظرتان محو میشود ؛ آنهم به دلیل شدت تخریب عمارتی که نایبالسلطنه احمدشاه قاجار ساخته بود و به فرزندش «حسینعلیخان قراگوزلو» به ارث رسید.
شکاف عمیق در جبهه شمالی و فروریخته شدن گربه روها در دو ضلع جنوب غربی و شرقی، به حدی است که انگار عمارت کج شده است. گویا نفرین کشاورزان چوکام دامن اینعمارت را گرفته که این عمارت اربابی را نمادی از ظلم خانهای منطقه میدانند و نه میراثی از تاریخ این سرزمین که میباید حفظ شود.
زخمهای عمارت چوکام بیشاز حد تصور است و با تخریب بخشیاز سقف در هر دو طبقه، به این باور میرسید که خانه ظلم بیدوام است. اگرچه نمیشد به خاطر فروریختن بخشیاز طبقات، داخل عمارت شد، ولی نگاهی به اتاقهای بزرگ عمارت، شومینههای گچ بری شده در اتاقها و حتی راه پله، تزئینات دیوارها و تلاری که در دو جبهه شیشهبند شده، میشد فهمید که عمارت شکوهی در خور توجه داشته است.
یکیاز مالکین این عمارت، میگوید : «محمد نگهبانوطنی» پدرم، سرایدار و باغبان حسینعلیخان قراگزلو بود. خانواده ما در خانهای در مجاورت همین عمارت زندگی میکردند، که بعدها خراب شد. خود من در همین باغ بزرگ شدم.
بهروز نگهبانوطنی میافزاید : بعد از اصلاحات اراضی که املاک دولتی به نفع زارعین تقسیم میشد، بخشی از زمینهای حسینعلی خان به زارعین داده و ۳۰ هکتار جزو مستثنیات شد. بعد از انقلاب املاک دوباره به نفع دولت مصادره شد و دولت حکم تخلیه عمارت و پنج هکتار باغی که خانواده ما در آن زندگی میکردند صادر کرد. بنابراین سال ۱۳۸۴ مجبور شدیم باغی را که ۷۰ سال در آن زندگی کرده بودیم، از دولت بخریم.
وی با اشاره به مشکلات مالی پیش آمده ناشی از دریافت پول از بازار، برای خرید عمارت اضافه کرد : درحال حاضر مالک اینمحوطه من و وراث برادر مرحومم است.
نگهبان وطنی با بیان اینکه بخشی از باغ و عمارت در فهرست آثار ملی ثبت شده، اظهار کرد : سازمان میراث فرهنگی با اختصاص بودجه محدودی در سال ۸۴ بخشیاز سقف و سربندی عمارت را تعمیر کرد، ولی با رها شدن ادامه مرمت، آسیب به بنا افزایش یافته و به دلیل ثبتی بودن بنا هم نمیتوانیم بدون نظارت میراث فرهنگی عمارت را مرمت کنیم.
وی با نشان دادن نقشه اجرای یک طرح گردشگری که از سوی میراث فرهنگی تهیه شده بود، میگوید : وجود رودخانه در دو ضلع عمارت، نزدیکی به بازار چوکام و زمینهای انتهای باغ موجب شده یک پروژه گردشگری فرهنگی برای این محوطه طراحی شود، بهنحوی که عمارت و باغ جلوی آن بهمنظور فضای فرهنگی و گردشگری حفظ و در انتهای باغ یکصد واحد اقامتی برای اسکان گردشگران احداث شود. اما با وجود تسهیلاتی که برای اجرای این پروژه درنظر گرفته شده، هنوز هیچ اقدامی برای اجرای آن و مرمت عمارت صورت نگرفته و متاسفانه مسوولان محلی نیز نسبت به چنین عمارت زیبایی بیتوجه هستند.
یک دانش آموخته معماری درباره ویژگیهای خاص اینعمارت میگوید : اگرچه عمارت در روستا ساخته شده، ولی از الگوی معماری خانههای روستایی پیروی نمیکند.
فاطمه نیرومند چوکامی، میافزاید : این بنا با الگوهای معماری ابنیه روستایی پهنه جلگهای گیلان اشتراکاتی دارد، از آن جهت که میباید پاسخگوی اقلیم منطقه باشد. با اینوجود، از جهت خاص بودن بنا و تعلق به طبقه اربابان و اشراف، ویژگیهای منحصر بهفردی نیز دارد که نماد جلال و شکوه آن است.
وی ادامه میدهد : ویژگی مشترک این عمارت وجود ایوان یا تلار است که در خانههای روستایی ایجاد میشد. در برخی خانههای روستایی، بهعلت شرایط اقلیمی و نیاز به توسعه بنا به مرور زمان، ایوان یا تلار را توسط پنجرههای شیشهای محصور میکردند که به «شیشهبند» مصطلح بود، به نحوی که دید منظر به محوطه باز حیاط خانه کور نشود و در عین حال فضایی بسته با آسایش اقلیمی فراهم شود. در برخی از بناها که ایوان محصور میشد، لزوم نیاز به فضای نیمهباز، مالک را بر آن میداشت که مجدد ایوانی به مجاورت این شیشه بند اضافه کند.
این استاد دانشگاه با اشاره به نوع خاصی از تلار در عمارت چوکام، خاطرنشان کرد : بهنظر میرسد الگوی معماری این عمارت، این دو فضای مذکور را از ابتدا توأمان داشته است. تلار عمارت در هر ۲ طبقه در سه جبهه شرقی، غربی و جنوبی بود که از دو جبهه شرقی و غربی و بخشی از جبهه جنوبی تلار شیشهبند شده و بخشی از تلار جنوبی کاملا باز بوده است.
به گفتهی وی، از دیگر خصوصیات منحصر بهفرد معماری این عمارت، ستونهای ایوان و تلار است که دو ستون طراحی شده است. تفاوت دیگر معماری این عمارت با گونههای روستایی منطقه راهپله است، که بهجای آنکه راه پله از ایوان به طبقه دوم متصل گردد، در داخل عمارت جانمایی شده است.
دیدگاه شما چیست ؟!