15 سال است که به کتابفروشی مشغولم / مردم زمانی کتاب میخرند که جلوی چشمهایشان باشد
از بین فلاسفه بزرگ دنیا آثار مارتین هایدگر، ویتگنشتاین، ایمانوئل کانت و شوپنهاور را مطالعه میکنم.
از خیابان اعلمالهدی رشت که رد شوید، کنار ستونهای قد برافراشته کتابخانه ملی، بوی ناب کتابهایی را حس میکنید که در چهار فصل سال بساط شدهاند. کتابهایی که روی سنگفرش خیابان چیده شدهاند، هر رهگذری را ترغیب میکند، تا دقایقی را زیر تیک تاک عقربههای ساعت شهر به ورق زدن کتاب بپردازد.
لذت پرسه زدن درمیان کتاب فلاسفه و شعرایی که درگذرزمان به تاریخ پیوستهاند، به هیچ وجه قابل قیاس با گشت و گذار در دنیای مجازی و اینترنت نیست. مفهوم این جمله را مشتریان پر و پا قرص کتاب به خوبی حس میکنند. اما قطعاً نوع عرضه کتابها و میزان آشنایی فروشندگان و تعامل آنان با خریداران این کالای فرهنگی هم دارای اهمیت است.
«یوسف زاهد» متولد سال ۱۳۴۰ در خمام است. وی حدود ۱۵ سال است که جمعهها از خمام به رشت را طی میکند تا چاشنی فرهنگی جمعه بازار رشت را تکمیل کند. او سالهاست کنار کتابخانه ملی رشت بساط کتابش را آنهم در روزهای جمعه میگسترد و بسیاری از کتابخوانهای حرفهای او را میشناسند.
مشتریان ثابت او میگویند مراجعه کتابخوانها به کتابفروشی خیابانی او بیش از مراجعه به کتابخانه بزرگ ملی است که بالای سرش قرار دارد. با او که این اتفاق را جمعه هر هفته در ابتدای پیاده راه فرهنگی رشت، اعلم الهدی، تکرار میکند، همکلام شدیم.
* به نظر شما این روزها چرا فرهنگ کتابخوانی در بین مردم کمرنگ شده است؟
فکر میکنم یکی از دلایل عمده این معضل قیمت کتاب است. مردم به کتاب خواندن علاقه دارند، اما وقتی به سراغ کتاب مورد علاقهشان میآیند، با نگاه کردن به قیمت پشت جلد کتاب عقب نشینی میکنند. مشکلات اقتصادی در سالهای اخیر برای همه وجود داشته است و حتی خود من در دورهای به خاطر مسائل اقتصادی، مجبور شدم تا ۳ هزار جلد از بهترین کتابهایم را به قیمت پایین بفروشم.
* مشتریان شما بیشتر از چه قشری هستند؟
بیشتر مشتریهای من آدمهای غیرتخصصی هستند، چون دانشجویان به محض اینکه اسم کتابی را برایشان میبرم میگویند من PDF این کتاب را دارم و البته اطلاعات چندانی راجع به آن ندارند. درمقابل بعضیها هم به معنای واقعی کتابخوان حرفهای هستند و هر جمعه به خاطر خرید کتابهای مورد علاقهشان میآیند. حتی اگر کتابی را هم نداشته باشم، سفارش میدهند تا تهیه کنم.
* چرا کتابها را در خیابان عرضه میکنید؟
اوایل برای ۵ سال در همین محدوده مغازه کتابفروشی داشتم، مغازهام در طبقه دوم پاساژی بود و مردم رغبتی برای خرید کتاب در آنجا نداشتند. معتقدم مردم زمانی کتاب میخرند که کتاب جلوی چشمهایشان باشد. به خاطر همین مجبور شدم که آنجا را تبدیل به انبار کتاب کنم و کتابهایم را برای فروش در روزهای جمعه در خیابان عرضه کنم.
* روزهای دیگر به چه کاری مشغول هستید؟
از سال ۱۳۸۰ روزهای جمعه در رشت به کتابفروشی مشغول هستم و روزهای دیگر در ادارهها، دانشگاهها و سازمانها، به مدت ۸ تا ۱۰ روز نمایشگاه کتاب برپا میکنم.
* بیشتر چه کتابهایی از بساط به فروش میروند؟
اینجا همه جور کتابی پیدا میشود ؛ تاریخی، مذهبی، روانشناسی، ادبی، فلسفی و … اما بیشتر مشتریهایم به کتابهای تاریخی، فلسفی و رمان علاقه دارند. کتابهای روانشناسی و اجتماعی در ردههای بعدی هستند.
* خودتان چقدر اهل کتاب هستید و به چه کتابهایی علاقه دارید؟
از سال ۱۳۵۴ که نخستین کتابم را خریدم، به مدت ۴۰سال است که به طور مستمر کتاب میخوانم و به کتابهای فلسفی و ادبی علاقه دارم. از بین فلاسفه بزرگ دنیا آثار مارتین هایدگر، ویتگنشتاین، ایمانوئل کانت و شوپنهاور را مطالعه میکنم.
* از شغلتان راضی هستید؟
بله، من کتابفروشی را دوست دارم. چون ۹۹ درصد مشتریهایم آدمهای فرهنگی هستند و من با آنها ارتباط و تعامل فکری برقرار میکنم ؛ البته باید بگویم، هدف من فقط فروش کتاب نیست، بلکه با مطالعه روی کتابهای مختلف و اشراف بر آنها سعی میکنم بهترین آثار را به مشتریانم معرفی کنم تا آنان از یک خرید فرهنگی مناسب، بیشترین لذت و بهره را ببرند ؛ البته فقط در حد مشاوره به آنها نظرات خود را ارائه میدهم تا اعمالنظر نشود و انتخاب کتاب را به خودشان واگذار میکنم.
به همین علت بعضی مشتریهایم که سالانه از اصفهان، شیراز یا مازندران به رشت میآیند، از من درخواست میکنند تا در حوزه مورد علاقهشان به آنها کتاب معرفی کنم. اگر در بین مشتریهایم کسی کتاب خاصی را بخواهد سعی میکنم برایش تهیه کنم. بیشتر کتابهای کمیاب را از تهران تهیه میکنم ؛ البته این نکته را هم باید بگویم که به ندرت کسی دنبال کتابهای نایاب میگردد. مثلاً خیلی از افراد میآیند و سراغ کتاب «تاریخ ایران» را میگیرند. اما دقیقاً نمیدانند که دنبال چه مقطعی از تاریخ هستند. آنها را راهنمایی میکنم که کتابهای چاپ شده در مقاطع مختلف مانند دورههای قاجاریه، زندیه، افشاریه و همچنین تاریخ معاصر با چه عناوین و نویسندگانی وجود دارد، تا آنها سردرگم نشوند.
* دنیای مجازی چقدر در کتابخوانی جوانان اثر گذاشته است؟ به نظر شما فرهنگ کتابخوانی چقدر در بین مردم رشت نسبت به سایر شهرهای دیگر کشور رواج دارد؟
دنیای مجازی و اینترنت در کاهش کتابخوانی اقشار مختلف مردم به خصوص جوانان خیلی مؤثر بوده است. متاسفانه اطلاعاتی که در این فضاها رد و بدل میشود اطلاعات خامی است که هیچ پردازشی در آنها وجود ندارد و به قول شمالیها دوغ و دوشاب آن قاطی است.
همچنین در رابطه با فرهنگ کتابخوانی، باید بگویم که به جز مردم تهران که در آنجا تنوع فرهنگ و اندیشهها بیشتر است، به شخصه نظرم این است که مردم رشت به مطالعه کتاب نسبت به شهرهای دیگر علاقه بیشتری دارند.
* قیمت کتابهای شما چه فرقی با قیمت کتابفروشیها دارد؟
من کتابهایم را با نرخ سود ۱۵ تا ۲۰ درصد میفروشم. البته برای کسانی که چند کتاب میخرند تخفیف قائل میشوم و مشتریان دائمی خودم هم به صورت قسطی از من کتاب میخرند.
* و صحبت آخر …
به نظرم در این دوره فقط زبان و نوع نگاه مردم جامعه عوض شده، اما مضامین همان مضامین قدیمی هستند. از مادرم که ۸۳ سال عمر کرد و همیشه یک زن به تمام معنا مستقل بود، دو نکته را یاد گرفتم. یکی اینکه قناعت کنم و دیگری اینکه اسراف نکنم و این دو اصل همواره سرلوحه زندگی من برای ادامه راه بود. جا دارد در اینجا این نکته را هم عنوان کنم که هر چه امروز در زندگی دارم مدیون زحمتها و تلاشهای همسرم هستم که همواره پشتیبان من در زندگی بوده است و مواقعی که من به خاطر شغلم در منزل نیستم، مسئولیت فرزندان را به دوش میکشد.
دیدگاه شما چیست ؟!