امام جمعه: نبايد اجازه دهيم که جنايات آمريکا از خاطر جهانيان محو شود
نماز جمعهی این هفته همزمان با سالروز شهادت مظلومانهی آیت الله دکتر بهشتی و 72 تن از یارانش برگزار گردید.
نماز جمعهی این هفته همزمان با سالروز شهادت مظلومانهی آیت الله دکتر بهشتی و 72 تن از یارانش، روز قوهی قضاییه، توسط علیرضا عاشوری در مسجد جامع خمام برگزار گردید.
خطبه اول – اوصيکم و نفسي بتقوي الله و لزومِ امره؛ خود و شما را به تقواي الهي و پيروي از فرمان او دعوت مي کنم. ضروري ترين کار يک مسلمان، پذيرش اوامر خداوند و انجام آن است. حقيقت ايمان هم همين است که انسان همه دستورات خداوند را بپذيرد و حتي يک حکمش را نيز رد نکند. يعني علاوه بر خالقيت و ربوبيت خداوند، به مولويت او نيز معتقد باشد. تقريباً همه انسان ها (به جز يک عده محدود ملحد که هيچ دليل قابل دفاعي ندارند)، خداوند را به عنوان خالق آسمان ها و زمين و ساير موجودات مي شناسند. «ولئن سألتهم من خلقَ السمواتِ و الارضَ و سَخَّر الشمس و القمر، ليقولُنَّ الله» (عنکبوت/61). يعني«و هرگاه از آنها بپرسي: چه کسي آسمان ها و زمين را آفريده، و خورشيد و ماه را مسخر کرده است؟ مي گويند: الله!» و حتي شيطان هم معتقد به خالقيت خداوند بوده که گفت:«خلقتني من نارٍ و خلقته من طين» (اعراف/12). يعني«مرا از آتش آفريده اي و او را از گل!» و همچنين همه انسان ها به ربوبيّت خداوند مبني بر پرورش تمام موجودات، معتقدند. «و لئن سألتَهم مَن نَزَّل مِن السماءِ ماءً فاَحيا به الارضَ من بعد موتها، ليقولُنَّ الله» (عنکبوت/63). يعني«و اگر از آنان بپرسي: چه کسي از آسمان آبي فرستاد و به وسيله آن زمين را پس از مردنش زنده کرد؟ مي گويند: الله!». و شيطان هم تدبير امور را به دست خداوند مي دانست که گفت:«فبما اغويتني» (اعراف/16). يعني«اکنون که مرا گمراه ساختي.» و حتي اعتقاد به قيامت هم براي مردم چندان مشکلي ندارد و خود شيطان هم معتقد به آن بود که گفت:«اَنظِرني الي يوم يُبعثون» (اعراف/14). يعني«مرا تا روزي که (مردم) برانگيخته مي شوند، مهلت ده.» آنچه که اعتقاد به آن مشکل است و در عين حال ايمان انسان را هم کامل مي کند، مولويت خداوند است. يعني هر دستوري که خداوند مي دهد بايد بي درنگ و بدون چون و چرا، پذيرفته و عمل شود. کسي که ولايت خداوند را قبول نداشته باشد کافر است، منتهي کفري که در مقابل ايمان قرار دارد نه در مقابل اسلام. افرادي که ولايت را قبول ندارند، به حسب ظاهر مسلمان اند يعني بدنشان پاک، نکاحشان جايز و ذبيحه شان حلال است؛ ولي آن ايمان قلبي که رابطه شان را با خداوند برقرار مي سازد و سعادت دنيا و آخرتشان را تأمين مي کند، ندارند. لذا براساس روايتي از نبي مکرم اسلام(صلي الله عليه و آله وسلم): اگر صدها سال عمر کنند، روزها را روزه بگيرند و شب ها را به عبادت خداوند بگذرانند، هزار بار با پاي پياده به حج بروند و مظلومانه در بين صفا و مروه کشته شوند، بوي بهشت را استشمام نمي کنند! همچون شيطان که شش هزار سال عبادت خداوند را انجام داده بود، چون عقيده به ولايت خداوند نداشت و تشخيص خودش را بر دستور خداوند مقدم شمرد و گفت:«انا خيرٌ منه» (اعراف/12). يعني«من از او بهترم» لذا دليلي ندارد که به او سجده کنم! خداوند درباره اش فرمود:« و کان من الکافرين»(ص/74). يعني«و او از کافران بود.» و اصلاً به اين اولويت فرمان خداوند، اعتقادي نداشت. منتهي تا آن زمان امتحاني پيش نيامده بود که اين کفر دروني خودش را نشان بدهد، ولي چنين کفري در ته دلش نهفته بود. اين مسئله علاوه بر شيطان در برابر خداوند، مصداق هاي متعددي در ميان امت هاي انبياء نسبت به پيامبرشان و امت هاي ائمه نسبت به امام معصوم(عليه السلام) و امت آخرالزمان نسبت به ولي فقيه داشته است. کسانيکه در لحظه امتحان از دستورات پيامبر(صلي الله عليه و آله وسلم) سرپيچي کردند، مثلاً تنگه احد را رها کردند، در برخي از جنگ هاي ديگر فرار نمودند، در سپاه اُسامه براي جنگ با روميان مسيحي در آخرين روزهاي عمر پيامبر(صلي الله عليه و آله وسلم) حاضر نشدند. به جانشيني که حضرت انتخاب کرده بودند تمکين نکردند، در اصل کافر بودند؛ منتهي اين کفرشان همچون شيطان در ته دلشان پنهان بود و در مواجهه با ولايت پيامبر(صلي الله عليه و آله وسلم) که همان ولايت خداست، آشکار شد. و اين ها همان کساني هستند که در دل هايشان بيماري است. «الذي في قلبه مرض»(احزاب/32). يعني«کسانيکه در دلشان بيماري است.» حقيقت ايمان اين است که هرچه خدا و رسول او فرمود را بپذيريم و عمل کنيم و حتي يک حکمش را رد نکنيم و الا مشمول آيه شريفه «اَفتؤمنون ببعض الکتاب و تکفُرُون ببعض» (بقره/85). يعني«آيا به بعضي از دستورات کتاب آسماني ايمان مي آوريد و به بعضي کافر مي شويد؟» خواهيم بود که مورد قبول خداوند نيست. احکامي در مورد ديات و عفاف و حقوق والدين و همسران و فرزندان و همسايگان و اطرافيان و حتي حيوانات وجود دارد که هرکدام آنها را انسان رد کند و حکم ديگري را به جاي آن بپذيرد، کفر خود را نشان داده است. کسيکه به بهانه حقوق بشر و آزادي انسان ها، احکام کيفري اسلام را نپذيرد؛ بريدن دست دزد، تازيانه زدن شرابخوار و سنگسار کردن زناکار را رد کند، همان حرف شيطان را زده است که «قال لم اکن لاسجُدَ لِبَشَرٍ خلقتَه من صلصالٍ من حماءٍ مسنون» (حجر/33). يعني«گفت: من هرگز براي بشري که او را از گل خشکيده اي که از گل بدبويي گرفته شده است آفريده اي، سجده نخواهم کرد.» ايمان را بايد از حضرت ابراهيم(عليه السلام) آموخت که وقتي دستور داده شد سر فرزندت را ببُر، گفت:چشم. و نگفت: چرا؟ مگر او چه گناهي کرده است؟ وقتي هم که به اسماعيل(عليه السلام)گفت: من مأمور به چنين کاري هستم، او هم اصلاً چون و چرا نکرد بلکه گفت:«يا ابت افعل ما تؤمر»(صافات/102). يعني«پدرم، هرچه دستور داري اجرا کن.» وقتي خداوند را به مهرباني مي شناسيم و مي دانيم که همه دستوراتش از روي حکمت است، ديگر ترديد و تعلّل در امتثال فرامينش معنا ندارد. ما قطعاً نمي توانيم حکمت همه احکام را بفهميم، زيرا خداوند در همه چيز بي همتاست. او در هيچ زمينه اي همانند و هماورد و همتايي ندارد. نه فقط در خالقيت و ربوبيت، بلکه در مولويت هم بي همتاست و رسول و امام و فقيه هم ولايت او را اعمال مي کنند، چراکه ولايت، اولاً و بالذات از آن خداست.
خطبه دوم – يا عبادالله! «فَاتَّقوا اللهَ وَ اصلِحوا ذاتَ بينِکم و اطيعوا اللهَ و رَسولَه إن کُنتم مؤمنين» (انفال/1)؛ بندگان خدا ! «از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد و خصومتهايي را که در ميان شماست آشتي دهيد و خدا و پيامبرش را اطاعت کنيد اگر ايمان داريد.» پيام اين آية شريفه در واقع اين است که مؤمنين بايد بر اساس دستورات خداوند به اختلافات در ميان خود فيصله داده و هميشه جانب صلح و آشتي را بگيرند. زيرا «و الصّلحُ خَير» (نساء/128)، يعني «و صلح بهتر است؛» از هر کار ديگري. شايد با قهر و جدايي يا غلبه و انتقام و يا شکايت به محکمه هم بتوان به اختلافات خاتمه داد. ولي هيچکدام از حيث اهميت و ايجاد آرامش به پاي صلح و آشتي نميرسند. شما با مصالحه و گذشت، دشمني را تبديل به دوستي ميکنيد در حاليکه هر کدام از راههاي ديگر مفاسد خاصّ خود را دارند و سرانجام منجربه آسيب ديدگي خود يا طرف مقابل و يا جامعه ميشوند. امروز روز قوّة قضائيه است. قوّة قضائيهاي که در کنار قوة مجريّة دولت و قوة مقنّنة مجلس، يکي از ارکان نظام اسلامي ميباشد و با سلامت و کارآمدي خود پيامآور عدالت براي مردم است. مقاممعظّمرهبري در ديدار روز چهارشنبه با مسئولان دستگاه قضاء، سلامت و کارآمدي را دو هدف راهبردي قوة قضائيه برشمردند و تأکيد کردند که اين دو هدف عالي بايد در تمام برنامهها و اقدامات، مورد توجّه کامل قرار گيرد. دستاندرکاران دستگاه قضاء، گرچه زحمات فراواني براي فيصله دادن نزاع بين طرفين دعوا ميکشند، ولي شغل پُر مخاطرهاي دارند که مواظبت دائمي را در به بند کشيدن هواي نفس، در درجة اول، ميطلبد. نامگذاري اين روز به مناسبت شهادت جمع کثيري از خدمتگزاران نظام اسلامي از جمله رياست ديوان عالي کشور در آن زمان يعني حضرت آيتالله بهشتي، نشاندهندة جايگاه ممتاز اين قوّه و اهميّت مراقبت در کار آن است. کار قضاوت، يک شغلي در رديف ساير مشاغل نيست که هرکسي بتواند عهدهدار آن شود، بلکه منصبي الهي است که از سوي خداوند به پيامبرش داده شده و از ناحيه پيامبر(ص) هم به ائمه معصومين(ع) رسيده است و از ناحية ائمه معصومين(ع) هم به فقهاي جامعالشرايط واگذار شده است. آنچنان هشدارهايي از سوي ائمه معصومين(ع) راجعبه تصدّي امر قضاء وارد شده است که کمتر کسي جرأت ميکند که داوطلب تصدّي اين امر خطير شود. ولي در عينحال هم بايد به مشکلات مردم رسيدگي نمود و مرافعات را حلّوفصل نمود.لکن بهترين راهحل اين است که خود مردم، تقوا پيشه کنند و هميشه خود را در محضر الهي ببينند و هرگز از مسير عدل و انصاف منحرف نشوند و با صلح و صفا، مصالحه کنند و الّا در اين دنيا هرکس مدارک و شواهد محکمي داشته باشد، غلبه ميکند ولي در قيامت، حقايق آشکار ميشوند و حقّ به حقدار ميرسد. سيودو سال پيش در چنين ايّامي، شرايط بسيار سختي بر کشور ما تحميل شد. زمانيکه هنوز 9 ماه از آغاز جنگ تحميلي نميگذشت منافقين که در تمام ارکان کشور نفوذ داشتند، در اقدامي هماهنگ با دشمنان خارجي و در زير ساية چتر حمايتي رئيس جمهور وقت يعني بنيصدر، کارشکنيهاي گستردهاي را در سطح کشور آغاز کردند و به تفرقهافکني و تشنّجآفريني پرداختند. تا اينکه مجلس دورة اوّل با اقدام انقلابي خود در 31 خرداد 60 رأي به عدم کفايت بنيصدر داد و روز بعد هم حضرت امام(ره) او را از مقام رياست جمهوري عزل کرد. منافقين که ديدند بزرگترين حامي و پشتيبان خود در داخل کشور را از دست دادهاند، دست به قيام مسلحانه زدند و بسياري از مردم و شخصيتهاي نظام را ترور کرده و به شهادت رساندند. يعني همان کاري را که امروزه سلفيهاي تکفيري در عراق و سوريه ميکنند، منافقين در ايران انجام دادند. ولي با اين اقدامات سخيف خود که نشاندهندة کفر دروني آنها بوده، مورد نفرت ملّت واقع شدند و خيلي زود در داخل کشور ريشهکَن گرديدند و باقيماندة افرادشان هم به خارج از کشور گريخته و در دامان دشمنان ملّت قرار گرفتند. دشمناني که بويي از انسانيّت نبردهاند و به منظور تحقّق اهداف پليد خود دست به هر جنايتي ميزنند. چهارشنبه همين هفته 12 تيرماه، سالروز ساقط کردن هواپيماي مسافربري ايران در سال 67 است که بتوسط آمريکاي جنايتکار صورت گرفت. آنها که در آخرين روزهاي جنگ تحميلي به نفع صدّام ملعون عملاً وارد نبرد شده بودند و تأسيسات زيربنايي و چاههاي نفتي و کشتيهاي تجاري ما را مورد هدف قرار ميدادند، به مسافران هواپيماي کشور ما هم رحم نکردند و با اين عمل ننگين خود 298 نفر را بر فراز آبهاي خليج فارس به شهادت رساندند و لکّة ننگي بر تظاهر به دفاع از حقوق بشر خود نشاندند. لذا ما نبايد اجازه دهيم که اينگونه جنايات آنها از خاطرة جهانيان و ملّت ايران محو شود. از فردا بيستم شعبانالمعظّم، دهة تکريم و غبار روبي مساجد است. مساجد، محلّ عبادت مردم هستند و از قداست خاصّي برخوردارند. اسلام براي مسجد، جايگاه ويژهاي قائل است و بر طهارت و عمران و آباداني آن تأکيد کرده است. قبل از اسلام، دو مسجد به نامهاي «مسجدالحرام» و «مسجد الاقصي» وجود داشته که در قرآن کريم هم نام آنها ذکر شده است. ولي در اسلام، اوّلين مسجد را پيامبر اسلام(ص) هنگام هجرت به مدينه در محلة قبا ساختهاند و سپس مسجدالنّبي را هم در داخل شهر بنا کردند. آنگاه هريک از قبايل عرب در محلة خود مسجدي ساخته و در آن به عبادت برميخاستند و اين سنّت حسنه همچنان در جهان اسلام باقي ماند. ماه مبارک رمضان که ماه اوج عبادت بندگان و انس حدّاکثري با مساجد است حدود 10 روز ديگر فرا ميرسد و بايد خانههاي الهي را براي استقبال از مهمانان خداوند آماده کرد. انشاءالله که به همّت همة مردم و مسئولين از اعماز دهياريها و شوراهاي اسلامي و هيئتهاي امناي مساجد، تمامي مساجد روستاهاي منطقه در اين ايّام پر خير و برکت، فعّال شوند؛ گرچه برخي از روستاهاي ما هر روز اقامة نماز دارند.
دیدگاه شما چیست ؟!