
استقلالخواهی در تراز انقلاب؛ تأملی بر سیاست «نه شرقی، نه غربی»
سیاست «نه شرقی، نه غربی»، همچنان یک اصل زنده و راهبردی است که برای حفظ هویت انقلابی، تأمین منافع ملی و جلوگیری از افتادن در دام وابستگیهای جدید، باید تقویت و بازخوانی شود.
به گزارش خمام نیوز به نقل از اوخان، سیاست «نه شرقی، نه غربی»، صرفاً یک شعار سیاسی یا تاکتیک مقطعی نبوده، بلکه یکی از اصول بنیادین و راهبردی انقلاب اسلامی ایران است که ریشه در روح استقلالطلبی، عزتمداری و نفی سلطهپذیری دارد. این اصل، پاسخی صریح و انقلابی به نظام جهانی دوقطبی آن روز و بازتابی از اراده یک ملت برای ایستادن بر پای خود، بینیاز از وابستگی به بلوکهای قدرت است.
مفهوم این سیاست، نفی هرگونه وابستگی فکری، اقتصادی، فرهنگی و امنیتی به قدرتهای سلطهگر است؛ خواه شرق سوسیالیستی دیروز باشد یا غرب لیبرالی امروز. فلسفه این سیاست، حفاظت از هویت ملی و اسلامی، حفظ کرامت مردم و استقلال تصمیمگیری در سیاست خارجی و داخلی کشور است. بنابراین، سیاست «نه شرقی، نه غربی» در اصل به معنای آری به استقلال و نه به سلطه است.
امروز که ساختار قدرت جهانی از دوقطبی به چندقطبی در حال تغییر است، همچنان این اصل میتواند چراغ راه سیاست خارجی جمهوری اسلامی باشد. وابستگی بیش از حد به هر کشور یا بلوکی، خواه در قالب اتحاد راهبردی، خواه در شکل پیروی اقتصادی یا امنیتی، میتواند ما را از اصول انقلاب دور کند. دوستی، تعامل و همکاری با کشورها تا زمانی که در چارچوب احترام متقابل و عدم دخالت در امور داخلی باشد، منافاتی با این سیاست ندارد. اما هرگاه این تعامل به وابستگی یا پذیرش دیکتههای بیرونی منجر شود، مغایر با سیاست «نه شرقی، نه غربی» خواهد بود.
در شرایطی که فشارهای خارجی از یک سو و فریب برخی امتیازهای کوتاهمدت از سوی دیگر ممکن است تصمیمگیریها را دچار لغزش کند، پافشاری بر این اصل، بهمثابه قطبنمای مسیر انقلاب، از اهمیت ویژهای برخوردار است. تکیه بر ظرفیتهای داخلی، نگاه به درون، توسعه روابط با کشورهای مستقل و تقویت دیپلماسی عزتمند، باید بهجای نگاه منفعل یا وابسته به شرق و غرب بنشیند.
همچنین باید توجه داشت که امروز دشمنی قدرتهای غربی تنها در عرصه سیاسی و نظامی باقی نمانده؛ نفوذ فرهنگی، تحمیل سبک زندگی، جنگ رسانهای و اقتصادی ابزارهای نوین سلطه هستند. از سوی دیگر، دلبستگی بدون نقد به قدرتهای شرقی نیز خطر بازتولید نوعی وابستگی جدید را به همراه دارد. ایرانِ مستقل، باید ایرانِ متعادل، مقتدر و غیر وابسته باشد.
در نهایت، سیاست «نه شرقی، نه غربی»، همچنان یک اصل زنده و راهبردی است که برای حفظ هویت انقلابی، تأمین منافع ملی و جلوگیری از افتادن در دام وابستگیهای جدید، باید تقویت و بازخوانی شود. در جهانی که قدرتها برای منافع خود هیچ مرزی نمیشناسند، تنها ملتی میتواند سرنوشت خود را بهدست گیرد که مستقل بیندیشد، مستقل تصمیم بگیرد و مستقل بایستد.
دیدگاه شما چیست ؟!