بیغولهای برای زندگی حیوانات نگونبخت
محیط قفسها تیره و کثیف، و محل نگه داری سگها و پرنده های شکاری بسیار اسفناک است.
روزنامه شهروند – اسمش را گذاشتند باغ پرندگان ؛ قرار بود بهشتی باشد برای زندگی انواع و اقسام پرندگان بومی و غیر بومی از سراسر گیتی، اما بیشتر شبیه بیغولهای است برای زندگی این حیوانات نگون بخت. باغ پرندگان رشت یکی از دو باغ پرندگان در استان گیلان در زمینی به وسعت بیش از بیست هزار متر مربع نرسیده به شهر خمام، در حدود هفت سال پیش توسط بخش خصوصی احداث شد. باغی که جدای از پرندگان اهلی و شکاری حیوانات دیگری از جمله خرس، گربه ایرانی، سگ و میمون هم دارد. به ازای وسعتش اما امکاناتش اصلا مناسب نیست. این باغ از دو راهروی ۳۰ متری تشکیل شده که هر یک حاوی قفسهای پرندگان مختلف است.
در راهرو یا سالن اول که در سمت چپ این باغ قرار دارد، قفسهای کبوتر و مرغهای لهستانی قرار دارند که به نظر میرسد مشکل زیادی در آنها وجود ندارد. چسبیده به این دالان برکهای وجود دارد برای زندگی انواع مرغابی، اردک، مرغ ماهی خوار و حتی قو. وضعیت این برکه مصنوعی هم نسبت به دیگر بخشهای این باغ بسیار رضایت بخشتر است. در سمت راست این باغ راهروی شمارهی دو قرار دارد که متشکل از قفسهای انواع طوطی و قناری است که در بین اینها قفس گربه ایرانی هم دیده میشود. محیط قفسها تیره و کثیف، و محل نگه داری سگها و پرنده های شکاری بسیار اسفناک است. اینجا که میرسی دیگر نمیشود گفت باغ پرندگان ؛ باید از آن به عنوان زندان پرندگان یاد کرد.
* پرندههایی که نمیتوانند بپرند
اگرچه این باغ تقریباً برای برخی از پرندگان مثل قو و پرندههای آبی دیگر به لحاظ داشتن برکه مصنوعی مناسب است، اما در مجموع هیچ چیز این باغ متناسب با معیارهای استاندارد یک باغ پرنده نیست. بیشتر پرندگان از انواع طوطی گرفته تا باز و عقاب همگی در قفسهای مختلف نگه داری میشوند که به نظر میرسد نه از لحاظ اندازه و نه از لحاظ موقعیتیابی وضعیت مناسبی ندارند. به عنوان مثال ۱۲ عقاب طلایی در یک قفس به ارتفاع چهار متری نگه داری میشوند که برخی از آنها حال مساعدی ندارند. وضعیت برای شاهین بغرنجتر هم هست، چرا که قفس این پرنده آنقدر کوچک است که این پرنده شکاری با شکوه مجالی برای پرواز ندارد. طوطیهای بزرگ این مجموعه هم نه پر پرواز دارند و نه حال پرواز. بسیاری از این حیوانات را صاحبانشان برای مداوا و بهبود زندگیشان به این باغ تحویل دادهاند، اما به نظر میرسد نه خبری از درمان است و نه بهبود وضعیت زندگی. افسردگی از چهرهشان میبارد.
* پرشین کتهای افسرده
گربه ایرانی فیالنفسه تنبل و گوشه گیر است اما چهره شان فقط تنبلی را نشان نمیداد، بلکه چشمشان از عمق فاجعه ای خبر میداد که زندگی را برایشان تلخ کرده است. در یک قفس نه چندان بزرگ سه گربه ایرانی یا پرشین کت نگه داری میشوند. محل زندگی این موجودات بی آزار آنقدر کثیف بود که خود این گربهها میل نداشتند بر روی کف قفس دراز بکشند یا بازی کنند. در آنجا گربه خاکستری وجود داشت که ساعتها بر روی یک تکه چوب نشسته بود و هیچ حرکت دیگری از این موجود سر نمیزد، گویی که این گربه با ارزش ایرانی را تاکسیدرمی کرده باشند.
* مظلومترین خرس دنیا
به گفته کارکنان این باغ، خرسی که در این مجموعه وجود دارد متعلق به کوههای رودبار است که سازمان محیط زیست ۵ سال پیش آن را در حالی که مجروح و بیمار بود به این باغ تحویل داد. اما بعد از گذشت پنج سال وقتی به این خرس نگاه میکنی هیچ نشانی از بهبود وضعیت زندگی این حیوان نمیبینی. این حیوان به غایت زیبا با پای لنگان و چهره بسیار غمگین در یک قفس بسیار کوچک و تنگ با کفی بتنی زندگی میکند که برای حیوانی با جثه خرس بسیار کوچک است. قرار بود این خرس بعد از مداوا در محیط زندگی خود رها سازی شود، ولی پنج سال آزگار است که این خرس قهوه ای بسیار زیبا مهمان لنز دوربینهای عکاسی بازدید کنندگان است. خرسی که وقتی گرسنه اش میشود در قفسش میایستد و با بردن دست خود در دهانش به صاحبان انسانیاش میفهماند که گرسنه است.
از همه دردناک تر زمانی است که وقتی آب را با شلنگ به این موجود خسته و درمانده میدهند برای این که بگوید کافی است دست خود را به نشانه توقف بالا میآورد. دریغ از یک کارشناس جانوری که فکری به حال این حیوان کند. نبود یک مشاور و کارشناس جانوری مقیم باغ نشان از بیتوجهی مدیریت این مجموعه دارد.
به گفته پیمان بازدیدی «فعال محیط زیست»، این خرس چهره پژمردهای دارد که نشان از حال نامساعد این حیوان است. هنوز بعد از سالها پای او میلنگد و انگلهای فراوانی هم دارد. پیمان مدیر NGO سرزمین ایده آلما، به نقل از یکی از کارشناسان سازمان محیط زیست که از این خرس دیدن کرده بود، میگوید : وضعیت لاستیکی پای این خرس دارد از بین میرود و این یک مشکل بزرگ برای این حیوان است. نگه داشتن این خرس به این صورت اصلاً شایسته نیست و از نظر فعالان محیط زیست و معیارهای زیست محیطی محکوم است.
این خرس دیگر به درد طبیعت نمیخورد، چرا که از همان ابتدا با انسان بزرگ شد و خوی انسانی را متأسفانه گرفت. دیگر رها سازی این جاندار با ابهت دیر شده است. در این میان مقصر اصلی تنها مدیریت این باغ نیست، میتوان بخشی از این کوتاهیها را به سازمان محیط زیست گیلان نسبت داد، چرا که بعد از سپردن این حیوان به باغ هیچگونه حمایتی از این حیوان نکرد. عادلانه و درستش این بود که وقتی چیزی را تحویل کسی میدهی، به طور مرتب از حالش جویا شوی و برای برگرداندنش به محیط اصلی زندگیاش تلاش کنی. این گونه کارها از سوی این سازمان به گفته صاحب این مجموعه صورت نگرفت. نتیجهاش شد بزرگ شدن این حیوان طی پنج سال در یک قفس کوچک.
* حلبی آباد برای سگهای سلطنتی
باغ پرندگان رشت به داشتن سگهای با نژادی مثل گردین و هاسکی معروف است. اما شهرتش در زمینه محل نگهداری این سگها بسیار بیشتر از خود این سگها است. گردین سگی بزرگ با لکه های سیاه و سفید از سگهای سلطنتی به شمار میرود. سه ماده و یک نر این سگ تنها برای ساعاتی از روز در محوطه باز چند متری رها میشوند و در بیشتر اوقات در یک سالن کاملاً تاریک و در یک قفس کنار قفسهای دیگر سگها نگه داری میشوند. دائم صدای پارس و زوزه آنها شنیده میشود. وضعیت این سگها به مانند انسانی است که در جزیره دور افتادهای تنها زندگی کند و هر جنبده و صدایی را به مثابه یک ناجی در نظر بگیرد و با پارس کردنهای بیوقفه به دنبال راه نجات هستند. چهره هیچ یک از سگها خبری از شادابی نمیدهد. همگی در تقلای یک زندگی بهتر و با رویای پیدا کردن صاحبی بخشنده شب را به صبح میرسانند.
* استانداردهای احداث باغ پرندگان
اگر به استانداردهای بین المللی احداث باغ پرندگان توجه شود، مشاهده میشود باغ وحشها و باغ پرندگان موجود در کشور فاصله قابل ملاحظهای با آن استانداردها دارند. اگرچه وضعیت رو به بهبود است و باغهای پرندگانی مثل باغ پرندگان اصفهان و تهران از استانداردهای خوبی برخوردار هستند. به عنوان مثال باغ پرندگان اصفهان دارای فضای نگهداری پرندگان با مساحت ۱۷ هزار مترمربع و ۴۰ هزار مترمربع توری بر روی ستونهای بلند به طول ۲۵ الی ۳۲ متر است که امکان پرواز پرندگان پروازی را فراهم میکند، که در باغ پرندگان رشت دیده نمیشود. در طراحی ساخت قفسها باید توجه ویژهای شود. هرچه جثه پرنده بزرگتر باشد، قفس هم باید بزرگتر در نظر گرفته شود. قفس کوچک آزادی عمل پرنده را سلب مینماید و موجب اضافه وزن پرنده و حتی افسردگی میشود و ممکن است پرنده اقدام به کندن پرهای خود و یا درگیری با سایر همنوعان خود نماید. بهترین ارتفاع قفس برای پرندگان شکاری بزرگ جثه حداقل ۷ متر میباشد.
متأسفانه این گونه نکتهها در بیشتر باغهای پرندگان ایران دیده نمیشود. معیارهایی که در سازمان حفاظت محیط زیست برای احداث باغ پرندگان در نظر گرفته خیلی سخت و دشوار برای صاحبان باغ پرندگان نیست. فقط کافی است هنگام احداث این مرکز از مشاوره علمی و عملی کارشناسان محیط زیست استفاده شود. همین یک نکته کافی است تا یک باغ پرندگان استاندارد ساخته شود. یک باغ پرنده با استانداردهای بالا باید هدفهای متنوعی در احداث باغ داشته باشد. مجموعهای که به عنوان باغ پرندگان احداث میگردد معمولاً دارای طیف متنوعی از انواع پرندگان بومی و غیر بومی میباشد که در وهله اول به عنوان یک مرکز تفریحی شناخته میشود، ولی میتوان اهداف آموزشی و تحقیقاتی نیز برای آن در نظر گرفت. در مجموعه باغ پرندگان باید امکان مطالعه رفتار پرندگان مختلف وجود داشته باشد. این کار میتواند جنبه تفریحی و آموزشی مناسبی برای کودکان شمرده شود. البته به هیچ عنوان جنبه آموزشی را نمیتوان در باغ پرندگان رشت و نه هیچ باغ پرنده دیگری در ایران مشاهده کرد. در مقابل اکثر این مراکز نگهداری پرندگان به جنبه تفریحی و سود اقتصادی آن توجه ویژه دارند.
* سازمان محیط زیست، دامپزشکی، بهداشت و ادارهی آب پاسخگو باشند
دکتر سید جاوید آل داوود «رییس انجمن حمایت از حیوانات» درباره وضعیت بد نگهداری حیوانات در باغ پرندگان، میگوید : ما چند سال است که درگیر این موضوع هستیم. میگویند که صاحب این مجموعه عاشق حیوانات است، اما از طرفی مدام از عدم حمایت سازمان محیط زیست گلایه میکند. اما اگر ایشان واقعا عاشق حیوانات هستند که دیگر نباید توقعی از دیگران داشته باشند. آیا خودشان با دیدن آن خرس و گربهها و سایر حیوانات افسرده ناراحت نمیشوند؟ وضعیت بد باغ پرندگان این شائبه را ایجاد میکند که شاید نفعی اقتصادی در احداث باغ و خرید و فروش بعضی از حیوانات گرانبها وجود داشته باشد که البته بنده مطمئن هستم انشالله چنین چیزی صحت ندارد و تنها عشق است که مدیریتش را وادار به اداره آنجا کرده است.
وی درباره استاندارد جهانی باغ وحش میگوید : باغ وحشهای ما با استانداردهای جهانی فاصله بسیار زیادی دارد اما باز هم شرایط باغ پرندگان اصفهان قابل تحمل است، اما باغ پرندگان رشت هیچ تناسبی با حداقلهای استاندارد جهانی ندارد. طبق استانداردها محیط زندگی حیوانات باید طبق محیط طبیعی باشد. جریان آب، باد و پستی بلندیها همانند محیط طبیعی زندگی آنها باشد. اصلا وقتی مجوز باغ پرندگان داده میشود نباید سگ، گربه، خرس و میمون هم نگهداری شوند. مسلماً در باغ پرندگان رشت محیط زندگی حیوان اشرافی چون پرشین کت مثل محیط طبیعی نیست. پرشین کت مدام نیاز به رسیدگی دارد و هر روز باید موهایش شانه بخورد و هر غذایی را هم نمیپذیرد. اما آیا گربههای باغ پرندگان رشت از این شرایط طبیعی بهره مند هستند ؟!
دکتر آل داوود با بیان این مطلب که فقط مدیریت باغ پرندگان در این میان مقصر نیست، میگوید : در وهله اول باید سازمان محیط زیست گیلان پاسخگو باشد که چطور به باغ پرندگان مجوز نگهداری خرس، سگ، گربه و میمون داده است. در دوهله دوم این سازمان دامپزشکی است که باید پاسخگو باشد که آیا مجوز پرورش حیوان به باغ پرندگان را داده که طبق گزارشات واصله به ما در آنجا تولید مثل حیوانات انجام میشود و به فروش میرسند. همچنین اداره بهداشت هم باید پاسخ دهد که آیا نظارتی بر وضعیت بهداشتی این مجموعه دارد یا خیر. حتی اداره آب و فاضلاب گیلان هم باید پاسخ دهد که اصلاً بر نحوه خروجی فضولات حیوانی و احتمال آلوده کردن آبهای زیرزمینی نظارت دارد ؟!
وی در پایان اظهار میکند : ما چند سال پیش به طور غیررسمی یک نفر را از اداره دامپزشکی استان به باغ پرندگان فرستادیم که متاسفانه کار به درگیری کشیده شد، اما رییس وقت دامپزشکی هیچ اقدام قانونی انجام نداد. حال که رییس دامپزشکی تغییر یافته باید مجدداً بازرسیهای مختلف از این مکان صورت گیرد. چون در وضعیت پیش آمده تمام سازمانها مقصر هستند. هم محیط زیست، هم بهداشت، هم دامپزشکی هم اداره آب و هم خود مدیریت باغ پرندگان.
وضعیت بد باغ پرندگان حتماً به دلیل عدم علاقه مدیرانش به طبیعت و حیات وحش نیست و در انگیزه مثبت گرادنندگان این باغ هم شکی وجود ندارد. اما علاقه اگرچه الزامی است، اما کافی نیست. باید علم و تجربه در نگهداری حیات وحش داشت . علاوه بر اینها حمایت از بخش خصوصی از سوی سازمان محیط زیست تضمین کننده سلامت حیوانات و داشتن یک حیات وحش سالم است. چرا با وجود زحمت مدیریت باغ در نگه داری حیوانات و پرندگان مختلف، برای یکبار هم که شده از سوی سازمان محیط زیست نه از لحاظ مشاوره دادن و نه از لحاظ مالی پشتیبانی کافی نمیشود. چرا حیوانات زخمی که سازمان محیط زیست به علاقهمندانی مثل باغ پرندگان ماهان تحویل میدهد دیگر از نوع نگهداری و پرورش این حیوانات خبری نمیگیرد، چرا بعد از گذشت پنج سال از نگهداری خرس در قفس، امکانات و شرایط لازم برای رهاسازی این حیوان مهیا نشد. همه این چراها بر میگردد به وضعیت نوپای محیط زیست در ایران.
هنوز بحثهای جدی در مورد موضوعات زیست محیطی در بین مردم شکل نگرفته است. هنوز موجود زنده در باغ وحشها نقش یک حیوان سیرکی را دارد. هنوز عکس گرفتن از حیوان رنجور در قفس مردم را شاد میکند. تنها راه رسیدن به یک فهم درست و حرفهای از حیات وحش و داشتن باغهای پرندگان و باغ وحشهای مدرن با هدفهای آموزشی، افزایش آگاهی نه برای عموم مردم، بلکه برای مسئولین و بخش خصوصی مثل باغ پرندگان رشت لازم و حیاتی است.
ادمی را ادمیت لازم است
به نظر اینجانب فعلن تنها راه تحریم این باغ از طرف بازدیدکنندگان است تا زمانی که شرایط بهتری برای حیوانات بی زبان در نظر گرفته شود