خمام - کودکی در دل محله؛ روزگاری که آفتاب دیر غروب می‌کرد
یادداشت /

کودکی در دل محله؛ روزگاری که آفتاب دیر غروب می‌کرد

محله‌ها فقط محل سکونت نبودند، بلکه محله‌ها از دیوارهای بلند و سرد خالی بودند و بیشتر شبیه یک خانواده‌ی بزرگ و صمیمی بودند.

دوشنبه، ۱۲ آذر ۱۴۰۳ - ۱۷:۰۹ KHNA114471

کودکی در محله‌های قدیمی، چیزی فراتر از یک دوره‌ی زمانی بود؛ دنیایی از تجربه، اعتماد، بازی و خنده بود. در آن روزها، درِ خانه‌ها نیمه‌باز بود و محله به اندازه‌ی خانه‌ها آشنا و صمیمی به نظر می‌رسید. بچه‌ها بدون ترس در کوچه‌ها بازی می‌کردند، همدیگر را به اسم کوچک صدا می‌زدند، و بزرگ‌ترها مثل والدینی جمعی مراقبشان بودند.

رضا افضلی در یادداشت خود نوشت: این محله‌ها فقط محل سکونت نبودند، بلکه محل زیستن بودند. نانوایی سر کوچه، بقالی با دفتر نسیه، مادربزرگی که پشت پنجره نخود می‌پاک کرد، و آن زنگ دوچرخه‌ی پیرمرد دوره‌گرد … همه و همه بخشی از خاطرات کودکانی بودند که امروز بزرگ شده‌اند. محله‌ها از دیوارهای بلند و سرد خالی بودند و بیشتر شبیه یک خانواده‌ی بزرگ و صمیمی بودند.

امروز کودکی در دل آپارتمان‌ها و شهرهای شلوغ، تجربه‌ای متفاوت شده است. اما هنوز هم می‌توان رد آن سادگی و صمیمیت را در دل محله‌های کوچک یا روستاها پیدا کرد. بازآفرینی حس محله‌، نه فقط برای کودکان، که برای بازگرداندن معنا به زندگی جمعی ما ضروری است. محله یعنی خانه‌ای وسیع‌تر، با درهایی که هنوز به روی لبخند باز می‌شوند.


موضوع : یادداشت
http://khna.ir/114471

دیدگاه شما چیست ؟!

بازنشر یادداشت‌ها و انتشار جوابیه‌های دریافتی به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.