
بازیهای بومی؛ خاطرات فراموششدهی کوچهها
هر بازی آیینی نانوشته داشت که از طریق نسلها منتقل میشد و همین انتقال باعث حفظ بخشی از فرهنگ بومی میشد.
بازیهای بومی و محلی بخشی از حافظهی جمعی ما هستند؛ آنها نه فقط وسیلهای برای سرگرمی، بلکه شیوهای برای آموزش، همدلی و شناخت دنیای اطراف بودند. این بازیها با سادهترین امکانات شکل میگرفتند، اما دنیایی از خلاقیت، دوستی و هیجان در دل خود داشتند. از «گرگم به هوا» گرفته تا «الک دولک» و «هفتسنگ»، هر بازی روایتگر بخشی از زندگی و فرهنگ محلی ما بود.
جواد جمالی در یادداشت خود نوشت: در گذشته، کوچهها محل دویدن و خندیدن بچهها بودند. بازی کردن در گروه، بچهها را با مفهوم نوبت، همکاری، شکست و پیروزی آشنا میکرد. هر بازی آیینی نانوشته داشت که از طریق نسلها منتقل میشد و همین انتقال باعث حفظ بخشی از فرهنگ بومی میشد. بازیهای محلی، برخلاف بازیهای رایانهای امروز، از بدن و تخیل کودک کار میکشیدند و به رشد جسمی و ذهنی او کمک میکردند.
با ورود تکنولوژی و سبک زندگی آپارتمانی، این بازیها آرامآرام از کوچهها رخت بستهاند. اما هنوز میتوان آنها را زنده کرد؛ در مدارس، در جشنوارههای فرهنگی، یا حتی در جمعهای خانوادگی. بازیهای بومی میراثی هستند که ارزش زنده ماندن دارند، چرا که فقط بازی نیستند؛ بخشی از هویتاند.
دیدگاه شما چیست ؟!