
تجملپرستی؛ زخمی بر پیکر فرهنگ ایرانی
فرهنگ تجملگرایی، با وعدههای توخالی از خوشبختی، انسان معاصر را از اصالتهای فردی و ارزشهای درونیاش دور میکند. دیگر نه مهربانی، صداقت یا قناعت؛ که مارک لباس، مدل خودرو و متراژ خانه، معیار اعتبار و منزلت اجتماعی شدهاند. در این بازار پرهیاهو، سادگی که ریشه در سنتهای عمیق و اصیل ایرانی دارد، آرامآرام از چشم افتاده و به حاشیه رانده شده است.
در هیاهوی پرزرقوبرق دنیای امروز، جایی که تبلیغات رنگارنگ و سبک زندگی لوکس در شبکههای اجتماعی هر روز بیش از پیش به ما هجوم میآورد، پدیدهای آرام و خزنده، اما ویرانگر، در تار و پود جامعه رخنه کرده است: تجملپرستی.
پدیدهای که آرامش درونی را قربانی چشموهمچشمی کرده و رقابت بر سر «داشتنِ بیشتر» را جایگزین «زیستنِ بهتر» ساخته است.
آرمین احمدی، شهروند خمامی در یادداشت خود نوشت: فرهنگ تجملگرایی، با وعدههای توخالی از خوشبختی، انسان معاصر را از اصالتهای فردی و ارزشهای درونیاش دور میکند. دیگر نه مهربانی، صداقت یا قناعت؛ که مارک لباس، مدل خودرو و متراژ خانه، معیار اعتبار و منزلت اجتماعی شدهاند. در این بازار پرهیاهو، سادگی که ریشه در سنتهای عمیق و اصیل ایرانی دارد، آرامآرام از چشم افتاده و به حاشیه رانده شده است.
فراموش کردهایم که در گذشته نهچندان دور، زیبایی زندگی در سادگی آن بود. در سفرهای جمعوجور اما پُر از مهر. در خانهای کوچک اما گرم از عشق. اما امروز، بسیاری از خانوادهها برای همسطح شدن با ظاهرسازیهای دیگران، زیر بار وامهای سنگین و بدهیهای فرساینده میروند؛ و این همه، تنها به بهای حفظ یک تصویر دروغین از رفاه. نتیجه آنکه فروپاشی روانی، اضطراب، و نارضایتی از زندگی، روزبهروز در حال افزایش است.
بازگشت به سادگی، به معنای بازگشت به معنویت، آرامش و ریشههای هویتی ماست. به معنای بازتعریف ارزشها، نگاهی نو به زندگی و شکستن بتهای مصنوعی مصرفگرایی.
شاید زمان آن رسیده که دوباره بیاموزیم: زیبایی زندگی نه در تجمل، که در صداقت، آرامش و سادگیست.
دیدگاه شما چیست ؟!