
خودکشی؛ فریادی که شنیده نشد
افزایش آمار خودکشی، بهویژه در میان جوانان، زنگ خطری است برای خانوادهها، نظام آموزشی، نهادهای فرهنگی و سیاستگذاران. سکوت، قضاوت، و بیتوجهی میتواند یک زندگی را به پرتگاه برساند؛ در حالیکه گفتوگو، آموزش، و حمایت میتواند ناجی باشد.
خودکشی، یک پایان تلخ برای دردهایی است که اغلب بیصدا آغاز میشوند. این پدیده، تنها یک اتفاق فردی نیست؛ نشانهای از زخمهای عمیق اجتماعی، روانی و گاه اقتصادی است که جامعه نباید از کنار آن بیتفاوت عبور کند.
افزایش آمار خودکشی، بهویژه در میان جوانان، زنگ خطری است برای خانوادهها، نظام آموزشی، نهادهای فرهنگی و سیاستگذاران. سکوت، قضاوت، و بیتوجهی میتواند یک زندگی را به پرتگاه برساند؛ در حالیکه گفتوگو، آموزش، و حمایت میتواند ناجی باشد.
جامعهای سالم، جامعهای است که درد را به رسمیت میشناسد و برای تسکین آن تلاش میکند. آموزش مهارتهای زندگی، کاهش تابوهای رواندرمانی، تقویت گفتوگو در خانواده، و ایجاد شبکههای حمایت اجتماعی، گامهایی است که میتوانند مسیر زندگی را از تاریکی نجات دهند.
پیشگیری از خودکشی، یک مسئولیت همگانی است؛ بیاییم فریادهای خاموش را بشنویم، پیش از آنکه خیلی دیر شود.
دیدگاه شما چیست ؟!