در عصر و موقعیت فعلی اشاعه‌ی فرهنگ ایثار و شهادت، شناساندن سیره و سیرت شهدا نیاز مبرم جامعه بوده که در مقطعی از زمان با از خود گذشتگی از جانشان، از کیان ملی، دیانت و فرمان‌های مقام ولایت دفاع کردند و امنیت، عزت، آرامش و استقلال را برای این مردم تثبیت کردند. کتاب “مدعیان بی‌ادعا” در برگیرنده‌ی فرازهایی عرفانی و تربیتی از وصایای شهدای دفاع مقدس بخش خمام می‌باشد که حدود 170 شهید والامقام این بخش را در برگرفته است. حجة الاسلام والمسلمین مهدی صادقی خمامی در گفتگو با خمام‌نیوز ضمن اشاره به این موضوع که کار مکتوب آثار مستند و تهیه مصاحبه‌ها تقریباً به اتمام رسیده و هم‌اکنون تالیف این کتاب در مرحله‌ی نگارش بوده و 80 درصد آن تکمیل گشته است، خبر داد : متن وصایای موجود در این کتاب بر اثر جستجو در متن زندگی‌نامه، وصایا و گفتار حدود 170 شهید دفاع مقدس بخش خمام از 10 سال گذشته آغاز شده است و ضمن اینکه تاکنون زمینه‌ای برای چاپ آن وجود نداشته، مراحل پایانی خود را سپری کرده و طرحی از آن برای بنیاد شهید شهرستان ارسال شده است. وی ضمن درخواست از مردم شهیدپرور بخش خمام، علی‌الخصوص خانواده و دوستان شهدا، برای افزایش بار محتوای این کتاب، خواستار شد: در جهت تکمیل اطلاعات این کتاب با در دسترس قرار دادن دستخط شهدا یا اطلاعاتی از آنان همکاری داشته و از طریق شماره‌ی تماس 09113371810 اقدام صورت پذیرد. حجة الاسلام والمسلمین صادقی خمامی (امام جمعه‌ی موقت کوچصفهان) با اشاره به اهداف کتاب، عنوان کرد : یکی از اهداف مطالعه‌ی کتاب مدعیان بی‌ادعا (که البته احتمال تغییر نام آن تا پیش از انتشار وجود دارد) ایجاد یک تجسم ذهنی از کل زندگانی و سجایای اخلاقی شهدای بخش خمام می‌باشد. وی در پاسخ به سوالی در خصوص وجه تمایز این کتاب با سایر کتاب‌های منتشر شده برای بخش‌های حومه، خاطرنشان کرد : حدالمقدور سعی شده است دستخط شهیدان را گردآوری کرده و به همراه عکس‌های تاریخی در کتاب گنجانده شود.

در بخش‌هایی از این کتاب می‌خوانیم : اولین شهید شهر خمام، استواریکم پرویز مومنی است که به تاریخ 8 مرداد 1338 در روستای میان‌محله‌ی شیجان از توابع بخش خمام در خانواده‌ای مذهبی دیده به جهان گشود و در دامن پدر و مادرش پرورش یافت. او از زمانی که خود را شناخت فرائض دینی را به بهترین شکل انجام می‌داد و همیشه روزهای محرم در عزاداری سرور شهیدان امام حسین (ع) شرکت فعال داشت و درس شهادت طلبی و مبارزه با ظلم را از او آموخت. وقتی که وارد ارتش شد با وجود ممانعت شدید رژیم، مقید به احکام شرع بود و از امام خمینی (ره) تقلید می‌کرد. عکس‌ها و اعلامیه‌های امام را پخش می‌کرد و هر وقت به دیدار پدرش می‌آمد، کتابهای مذهبی ممنوعه، عکس و نوارهای امام را برای پدرش و انقلابیون خمام می‌آورد. یکبار هم مامورین اعلامیه‌ی امام را از زیر پیراهنش پیدا کردند و او را داخل دستشوئی پادگان زندانی کردند. بعد از آن تاریخ تحت نظر بود، ولی دست از فعالیت بر نمی‌داشت، در مواقع مناسب اطلاعات لازم و ضروری را به انقلابیون می‌داد و از این راه مردم را از تهاجم نظامیان با خبر می‌کرد.

یک روز با پیشانی باندپیچی شده به منزل پدرش آمد و مادرش که او را دید، به شدت ناراحت شد و از او پرسید : چه اتفاقی افتاده است ؟ شهید مومنی، گفت : مردم قزوین با تظاهرات در میدان شهر جمع شدند. ارتش برای متفرق کردن جمعیت دستور تیر اندازی به طرف مردم را صادر کرد و من طاقت نیاوردم، با سرعت از تانکم بیرون آمدم و به طرف مردم رفتم ؛ یکی از سربازان متوجه شد و خواست با پرتاب کردن سنگ جلویم را بگیرد که به پیشانیم خورد، ولی من اهمیت ندادم، خود را به مردم رساندم و گفتم : فرار کنید! ارتش فرمان شلیک صادر کرده است. او بعد از پیروزی انقلاب، فعالیتهای خود را بیشتر کرد و در شروع جنگ تحمیلی بارها به جبهه‌ها می‌رفت و با همرزمانش که بعضی هم شهید شدند، حماسه می‌آفرید و سرانجام در منطقه‌ی هویزه و سوسنگر، شب شهادتش غسل نمود و ضو گرفت، نماز صبحش را با غسل خواند و از همرزمانش حلالیت طلبید و به میدان نبرد رفت. او که توپچی تانک بود، یازده تانک دشمن را منهدم کرد و سر انجام مهماتشان تمام شد. دشمنان از هر طرف به او حمله‌ور شدند و با شلیک آرپیجی دشمن تانکش آتش گرفت. چهار نفر از همرزمانش به شهادت رسیدند و خود نیز به شدت سوخت و با پیکری مجروح و سوخته در بیمارستان به دیدار حق شتافت و در تاریخ 17 آبان 1359 به دست مردم قدرشناس و انقلابی خمام تشییع و در اتاق شهدای مسجد جامع در جوار امامزاده حسن (ع) به خاک سپرده شد. روحش غرین رحمت الهی باد.

از دیگر کتاب‌های منتشر شده توسط حجة الاسلام والمسلمین مهدی صادقی خمامی می‌توان به کتاب از مادر تا مادر (تالیف و نقاشی) برای سنین کودک و نوجوان، همچنین کتاب آفرینش جهان (تالیف) اشاره نمود. گفتنی‌است وی کتاب‌های دیگری از جمله کشکول المواعظ را در دست انتشار دارد.